مثال علفای هرز خبرا میپیچه به دورم و
به گوشمم میرسه اینا میگن لال شدم
آزادی بیان مد شد همه جیگر دار شدن و
این ترسناک ترین روال خفه کردنه
که فشاره دستا رو حس نکنی پس گردنت
و اما تو یه شاکی از سره دغدغه
که پشت پرده دستا قنوتی توو صف اوله
یعنی شرف داره دشمن هزار و صد مرتبه
به این تودهی خوش استقبال بد بدرقه
مینوشتم تو مطمئن تر
از اینکه مشکل أ ما نیست اونا مستبدن
آینده شُل کرد رو دوش صندلیا
در واقع خودم شدم دلیل تنبلیا
حالا بیا فرو کن توو سر که بابا فردا حالاست
مملکتی که هر گیر و داری حله بالاس
سمت ما به همت و ثبات این کله بالاست
دهن شمارم نمیشه بست حتی با ماسک
لق هرچی قافیه وقتی محتوا
رو بی محتوایی استواره
گله مبتلا اعم از پیر جوان مغزه نوجوان
راهِ من جدا پی سبک خود خودکفا
راهی این کلمه برام تعریف مرزیه
که بینمون کشیدم این تعلیف اصلیه
ثمرهی یک سال سکوت تووی مغزم رد شد
بایدم مصرف قطع به منبع وصل شد
و اما تو خوب میشناسم تو رو
أ تووی خودت میکشم بیرون و میندازم جلو
نه برندازش کن خودت براندازش کن
من هیچی نگم بهتره به خودت میسپارم تو رو
برو بابات و هرکی بالاست گفتی پشتش پره
حیف دست که بخواد واسه ی تو مشتش کنه
د آخه نا چیز آدم باید یه حجم منطقی توو
خودش ببینه که بخواد اونو خشکش کنه
ما رسیدیم از یه راه پر حادثه ی پر ریسک
که حتی فکرشم در حد هاضمه ی تو نیست
نتیجه این همه سال مشقت با دست خالی
حالا تبدیل شده به یه جاذبهی توریست نما
یا در حقیقت حروم زاده هایی
که رو این میراث با میخ نوشتن یادگاری
وقتی حتی بعده بمب اتم سوسک نمرد
نخاله زندهست ته زبالهدان تاریخ
ظاهر و باطنی پشت و رویی
ظاهراً گرسنه نیستی باطناً گشنه خوئی
لافتو از پایین زدی ساکن پشت بومی
قلمو دست من صاف بشین تو پشتِ بومی
اون که نردبون زیرتو شکوند
من نبودم اونه که بهت تا دینشو چپوند
من زیستنو نوشتم تو زیستتو بخون
من اگه خطر میکنم میخرم ریسکشو به جون
درست شد
آها من اومدم که نرم
این ناگفته ها میخوان مغزمو از سرم بکنن
اگه بخوام از اعتبار و شرف بگذرم
که الآن باید نصفِ این شهرو سند بزنم
یه دریا بنزینم در پی جرقه زدن
سرم به سنگ نخورد سنگو زدم به سرم
بیست سال کار که ثابت کنم برنده منم
من حتی لباسامو میشستم با عرق تنم
هار نشستم توو کور سوی نیمه شب
سربلند میتونم به اون دور خیره شم
منتقدانی که برام بوم میکشن
قبل پخش صدا صفحه ها رو بو میکشن
هه آدم با کرده ها مرتفع میشه
با نکرده ها جسورانه معتبر میشه
این یه جمع بندیه که از جمعیت دیدم
پس اول دومی رو ارجعیت میدم
توو دوره ای که هنرا رو بلیط میکنن
بازیکنا تیم خودشونو دریبل میکنن
آدم خاکی باشی بازم گلیت میکنن
مسئولا برعکس وعده هاشون کلید میخورن
شاید شاید هم یه روزی وزیرت کنن
تا کارشون شد پلن بچینن و زیرت کنن
قبل از اینکه به دسیسه های کسی فکر کنم
باید بدونم که این بازی کثیفه کلاً هم
میانبرو ترجیح ندادم به مسیر بلند
میخوان توو لحظه فقط تو رو اسیرت کنن
هنرای مصرفی وسیله شدن
ولی من الهام میگیرم از روح اصیل خودم
با کلی وصله روی بالم هنوز بلند پروازم
ببین حتی زخمام عین خودم سر بازن
الآن توو استودیوم فقط یکی دو خط کم دارم
جوری مینویسمش که انگار به ذوقم لم دادم
اینا نور صنو میخوان من توو مخم شمع دارم
شب کارم با هر یه مصرع به خودم دم دادم
خب ، هنرمندا راست دولتمردا چپ
تف به اون صفی که بشه مرتب با چک
رو ضرب عرش هر وزنو ضربه میکنم
توو عصر پاچه خوارا فقط کله میخورم
شک نمیکنم که واسم تنها سلاح باوره
دشمن سکوت فقط ضعف الی آخره
من اومدم که نرم من اومدم که نرم
من اومدم که نرم من اومدم که نرم
جوجه هارو نشمردم زاخار پاییز نیست
سختیا رو رد کردن ترقی آسون نیست
روشن فکرا افسردن غر میزنن یه ریز
آخرشم گوه خوردن یکم یخ برام بریز
وقتی استارت زدیم این جاده رو ساختن
پره پیچه خم بود پره دزد و راهزن
منت نمیزارم فقط خواستم
بدونن کی این جاده رو سیف کرد و صاف کرد
شاید بهترین سالامو سوزوندم
ولی صدا زیرزمین رفت بالا تو سکوتم
ویلسون آدم جاهایه سخته
که خاکشو خورده و دادگاشو رفته
می بردنم تو امنیت ملی
تورو نگرفتن چون یه شخصیت چرتی
اما حالا تویه وضعیت فعلی
من تبریک دارمو تو تسلیت هری
پدر رپ بودیو پیچیدی در رفتی
واینسادی پاش پدری نکردی
هیچی نبودی الانم کسی نیستی و بس
بچتو بزرگ کردیم شده چیزی که هست
جوجه هارو نشمردم زاخار پاییز نیست
پله هارو رد کردم ترقی آسون نیست
این انتلکا افسردن غر میزنن یه ریز
آخرشم بد سوختن یکم یخ روشون بریز
شروع کردیم کل داستانو ما
پس دیگه رخ نگیر جلوم کاسپارف خان
میام تویه این بازی من با چهارتا استاد
آره یه گرهای بودو تش کار راه افتاد
فاز خیری میان همش دروغه تشم
اینا رپرن یا فعال حقوق بشر
اگه خدافظیم کنی سریع بجات
باید بیاد رپ کنه مسیح علی نژاد
نه نمیخوام بزنم به دخلت لطمه
ولی اجرا گذاشتی یا که مجلس ختمه
سوبرا جمع شدن باز دور تا دور
زد اومد تعطیل کنین فورس ماژور
برفاوور بسه دیگه نق زدن
ول نمیکنن تا همرو دق ندن
میگن رپ فقط اعتراض روشونو برم من
اوضاع خوب شه که باید دوکونو ببندن
دویدم دویدم روبانو بریدم
گستاخو پرو آدم گوهیم
کت باز راه میرم یه نمه اریبم
جلو دهنتو بگیر انگار کویدم
ماها رلامونو قبلا چاقیدیم
شاخرو شکوندیم اجارو ساییدیم
عشق است دادا استیلو که دیدی
پوستشو کندیم هستشو جوییدیم
تو نه شری نه شاگرد اول
نه تنبل بودی و نه اهل دفتر
الان مبصر شدی گیر میدی عمدا
یجا بچگیت دستکاری شدی حتما
تو این فرصت طلایی
نه داداش یه قرون ته جیب نداری
زاخار واگون و اشتباه سواری
پس گوه نخور اگه اشتها نداری
جوجه هارو نشمردم زاخار پاییز نیست
سختیا رو رد کردن ترقی آسون نیست
روشن فکرا افسردن غر میزنن یه ریز
آخرشم گوه خوردن یکم یخ برام بریز
شهر داره میره زیر سایه سفینمون اومد
بیاد جلو هرکی داره آره نه دیدم تو شهر
کار زد زاخار عب نداره نداره
کار زد زاخار عب نداره
کار خودمونو عب نداره
این شاخ الکیا هم واسه غیبت آره
جوجه هارو نشمردم سختیارو رد کردن
روشن فکرا افسردن آخرشم گوه خوردن
دوست دارم وقتی بورس میره بالا
بد اخلاقم لوس میشه حالا
لخت میشه میگه موسیو ووالا
ولی وقت ندارم بیار جوسمو بابا
کس خار تویه لش بازی منم
خوش برخوردم اما نشناسی انم
اینور اونور سنگا رو سرم
منم شوس میرم شده صد تا میزنم
سیجل همون چته قدیمه
قبل این که بشه پدیده
یکمی مریض خله همیشه جدیده
زبون از ریشه دریده
یارو یه رو میاد میگه اعوذ بالله
یه روزم چوو بلا
شکل عوض میکنه انگاری بالماسکهاس
همش حرف از انسان حقوقه یکسان
پس چرا خودش تو دوران شامپانزس
بیا بینم
اینا مستقل نیستن فقط بی عرضن
میترسم یه چی بگم منم یهو ریپورت شم
نوچه هات ته تش لات کوچه بغلین
یکی بره بشون بگه الان تو چه محلین
چون این انتلکتا تنگه فکرا
رپ و کردن زنگ انشاء
نمیدونن زیرزمین نمیمونه لنگ امضا
اینجا همه همو میزنن جنگه انگا
نمک نشناس سفید شده رنگ چشما
بم میگه خیلی شدی فاسد و ردی
کاسب و سطحی باشه تو مردی
خب اصلا نمیگیره حاجی فازتو هرکی
شاعر قرن بابا حافظ و سعدی
فلسفی شدن اراذل کدی
در حدی نبودن برن مراحل بعدی
یه مشت بی سواد هرزه علاف
اومدن میخوان به ما بدن درس اخلاق
جوجه هارو نشمردم زاخار پاییز نیست
سختیا رو رد کردن ترقی آسون نیست
روشن فکرا افسردن غر میزنن یه ریز
آخرشم گوه خوردن یکم یخ برام بریز
كاش ميشد صداتو بغل كرد شبا
آخر شبا صدات ميشه دوام
چون مريض خنده تم آلودتم
چون به چشماى سيات بد مبتلام
خيره شم غرق تو ميشم مثل دريا كه
قد طول موج موي تو خطرناكه
با تو جرات ميكنم ترس هامو رد كنم
ارزششو دارى كه واست خطر كنم
ترجيع بند؛
چشمات تو اين لحظه
انقده خوشكله تو بى نقصت
كه واسم به داشتن هر چيزي مي ارزه
لعنتي دلبرى ديگه بسه
چشمات تو اين لحظه
خوشكليش در حد ديونگي محضه
كه واسم به داشتن هر چيزي مي ارزه
لعنتي دلبرى ديگه بسه
ورس ٢:
قرارمون ته كوچه ى بن بست چشات
ميخوام سر در بيارم امشب از قصد چشات
لباساي قشنگ تو بپوش آماده باش
دارم ميام سراغت كه منو بدي نجات
چشمات تو اين لحظه
انقده خوشكله تو صورت بى نقصت
كه واسم به داشتن هر چيزي مي ارزه
لعنتي دلبرى ديگه بسه
چشمات تو اين لحظه
خوشكليش در حد ديونگي محضه
كه واسم به داشتن هر چيزي مي ارزه
لعنتي دلبرى ديگه بسه