دانلود و متن آهنگ جدید هنریک این عاشقی
با شب نشستم از تو گفتم قصه سر شد
شب هم از این تنهایی دل با خبر شد
وقتی که با دستی به موهای تو میبارم
قلب من و شب با نگاه تو ترب خورد
این عاشقی منو افسانه میکرد
یلدای تنو پایت مرا بیدوانه میکرد
قلب بتو را باد و شب و تردید برده
من را به دست سرد تنهایی سپرده
قلب بتو را باد و شب و تردید برده
من را به دست سرد تنهایی سپرده
چشم تو وقتی با نگاهم روبرو شد
انگار دنیا در نگاهم زیرو رو شد
این عاشقی آخر مرا افسانه میکرد
یلدای نو پایت مرا دیووانه میکرد
با شب و باد جنگیدم اما باز رفتی
چشم تو رت بوسیدم اما باز رفتی
من ماندم و من ماندم و تنهایی من
این قصه هم شد مایه ی رسوایی من
قلب بتو را باد و شب و تردید برده
من را به دست سرد تنهایی سپرده
قلب بتو را باد و شب و تردید برده
من را به دست سرد تنهایی سپرده